به مناسبت دهه کرامت

به نام خدا لا حول و لا قوة الا بالله

سلام به کلبه ی کوچیک ما خوش اومدید

به مناسبت دهه کرامت که میلاد دوتا از بزرگترین کریمان یعنی خانم حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام است دوست داشتم یه قسمت از پایان نامه خواهرمو به این مناسب اینجا بزارم و عنوان اون هست حقوق نیازمندان در بوستان سعدی ممنون که لطف میکنید و میخونید.

حقوق نیازمندان

بعضی از انسانها به مقام و منزلت روحی ای میرسند که حتی حاضر نمی شوند ظلمی از آنان به موری ناتوان برسد چه رسد به اینکه در مقابل آنان انسان نا توان قرار گیرد.

چنان که سعدی در حکایتی شیلی را توصیف میکند

سعدی شیلی را نیکمرد معرفی میکند نیکمردی که چون در انبان گندمی که خریداری کرده موری را میبیند تا او را به مأوای خود بر نمی گرداند آرامش نمیگیرد.

ز رحمت بر او شب نیارست خفت       به مأوای خود بازش آورد و گفت

مروت نباشد که این مور ریش            پراکنده گردانم از جای خویش

سعدی برای هر چیزی که جان دارد ارزش قائل است و کسی را که ناتوان را  می آزارد و خواهان دلتنگی آنان است را سنگدل میداند و می گوید:

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد      که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه کش است       که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگدل           که خواهد که موری شود تنگدل

همان گونه که میدانیم سعدی همواره در کنار تشویق به عملی با برحذر داشتن از آن نتایج مثبت و منفی آن عدد را نیز بیان میکند در این مورد نیز نتیجه مثبت توجه به ناتوانان و جلوگیری از پراکنده دلی آنان را موجب افزایش حمایت انسانها از شخصی در هنگام بلا و مصیبت میداند و میگوید:

درون پراکندگان جمع دار          که جمعیتت باشد از روزگار

و در جای دیگران به زورگویانی که به ناتوانان ظلم میکنند هشدار میدهد که روزی این ناتوان به قدرت میر سد و شما در برابر او خوار خواهید شد و یا اگر هم خود او نیز توانایی پیدا نکند روزگار از شما قدرتمندتر را بر شما چیره خواهد کرد و شما بدون تردید سزای عمل خود را خواهید دید

تحمل کن ای ناتوان از قوی        که روزی تواناتر از وی شوی

و یا:

نزن بر سر ناتوان دست زور              که روزی به پایش در افتی چو مور

گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است        تواناتر از تو هم آخر کسی است

نبخشود بر حال پروانه شمع             نگه کن که چون سوخت در پیش جمع

اکنون چند نمونه دیگر:

مها زورمندی مکن با کهان           که بر یک نمط می نماند جهان

سر پنجه ی ناتوان بر مپیچ           که گر دست یابد برآیی به هیچ

و:

عجب دارم از خواب آن سنگدل            که خلقی بخسبند از او تنگدل

.

امیدوارم خوشتون اومده باشه

بگو یا علی تا بمونیم تا آخر یار سید علی یا علی مدد